جدول جو
جدول جو

معنی انگشت حیف - جستجوی لغت در جدول جو

انگشت حیف
انگشت دریغ
تصویری از انگشت حیف
تصویر انگشت حیف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

هر چیز غلیظ و بسته که دور انگشت پیچد مانند: عسل شیره دوشاب، عهد شرط پیمان، انعام اندک، معارض مخالف، حلوایی استکه از قند زاج سفید تخم مرغ عرق بید مشک آب لیمو و هل تهیه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انگشت پیچ
تصویر انگشت پیچ
هر چیز غلیظ و سفت نظیر عسل و شیره که دور انگشت پیچیده شود
نوعی شیرینی خشک به شکل ورقه های لوله شده که با خمیر شیرینی، خاک قند، هل، گلاب و زاج سفید درست می کنند
عهد، پیمان، شرط
کنایه از دست آویز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انگشت پیچ
تصویر انگشت پیچ
((اَ گُ))
هر چیز غلیظ و سفت مانند عسل، شیره، معارض، مخالف، انعام اندک، شرط، پیمان، نوعی حلوا، نوعی گز به صورت شیره سفید رنگ غلیظ و چسبنده
فرهنگ فارسی معین